یک منبع نظامی از کشته شدن ۱۸۰ مزدور ائتلاف متجاوز سعودی در درگیری با نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن در ساحل غربی خبر داد.
یمن|هلاکت 180 مزدور عربستان در ساحل غربی/شلیک موشکهای زلزال 2 به مواضع متجاوزان
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از المسیره، یک منبع نظامی گفت که طی 72 ساعت گذشته در جریان حملات ائتلاف متجاوز سعودی به شهر الدریهمی و برخی از مناطق ساحلی، 180 مزدور این ائتلاف به ضرب گلوله نیروهای یمنی به هلاکت رسیده و 136 نفر نیز زخمی شدند.
نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن با کمک شهروندان "تهامه" تاکتیکهای نظامی منحصر به فردی در اطراف شهر الدریهمی در پیش گرفته و خسارات سنگینی به نیروهای دشمن و مزدورانش با وجود برخورداری آنها از پشتیبانی گسترده هوایی، زمینی و دریایی وارد ساختند.
این در حالی است که ائتلاف متجاوز سعودی با توجه به ناکامی در تحقق هرگونه پیشروی در شهر الدریهمی، به حمله به غیرنظامیان و محلات مسکونی در این شهر متوسل شده است.
ائتلاف متجاوز سعودی از طریق حملات هوایی و توپخانهای شهر الدریهمی را شدیدا محاصره کرده است و مانع امدادرسانی به مجروحان و انتقال اجساد شهدا میشود.
شلیک موشکهای زلزال 2 به مواضع دشمن در نجران و جیزان
یک منبع نظامی گفت که یگان موشکی ارتش و کمیتههای مردمی یمن در پاسخ به حملات عربستان با دو فروند موشک زلزال 2 و تعدادی گلوله توپ، مراکز تجمع نظامیان سعودی و مزدورانشان در غرب السدیس در نجران و جیزان را در هم کوبید.
این منبع بر ادامه عملیات نظامی در عمق عربستان تا توقف کامل تجاوز آمریکایی سعودی علیه ملت مقاوم یمن تاکید کرد.
پنتاگون: آمریکا از آزمایشهای موشک ضدکشتی ایران اطلاع دارد
یکی از سخنگویان پنتاگون اعلام کرد آمریکا از آزمایشهای موشکهای ضدکشتی ایران که به ادعای وی هفته گذشته برگزار شده، آگاه است.
پنتاگون: آمریکا از آزمایشهای موشک ضدکشتی ایران اطلاع دارد
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «ربکا رباریچ» سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفت ایالات متحده از آزمایشهای موشکهای ضدکشتی ایران که طبق ادعای وی هفته گذشته انجام شده است، اطلاع دارد.
وی گفت این آزمایشها بخشی از عملیاتهای منطقهای تهران و تمرین های عادی نظامی است که به طور منظم ایران برگزار میکند.
عربستان سعودی از ششم فروردین 94 با تشکیل ائتلافی متجاوز از رژیمهای مرتجع عربی، جنگی ویرانگر را علیه یمن با هدف تسلیم کردن مردم این کشور در برابر سیاستهای خود و جلوگیری از تشکیل دولت مستقل و غیروابسته به خود آغاز کرده است که این حملات هیچ نتیجهای بهجز قربانی شدن میلیونها انسان بیگناه و ویران شدن زیرساختهای حیاتی یمن نداشته است.
گفتوگو | نظر"داود هرمیداس باوند" درباره ادعای سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر
دیپلمات سابق وزارت خارجه در گفتگو با تسنیم توضیحاتی درباره کنوانسیون اخیر کشورهای حوزه خزر ارائه داد.
داود هرمیداس باوند دیپلمات اسبق وزارت خارجه و استاد حقوق بینالملل دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، درباره کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر که در روزهای گذشته با حضور روسای جمهور کشورهای حوزه خزر به امضا رسید، اظهار داشت: بعد از فروپاشی شوروی، "خزر" بین 5 کشور جدید تقسیم شد و آنها نظرات دیگری درباره رژیم حقوقی این دریا مطرح کردند و گفتند عهدنامه 1921 و 1940 مربوط به تاریخ است و تحولات و مسائل جدید مثل فلات قاره و منابع انرژی در آن ذکر نشده است.
وی افزود: قزاقستان نظرش این بود که دریای خزر از طریق کانالهایی که در "ولگا" و "دن" ایجاد شده به دریای سیاه و بالتیک وصل میشود و خصوصیات دریای آزاد را پیدا کرده است و باید نظام حقوق دریاها بر آن حاکم باشد. آذربایجان معتقد بود که تقسیم کامل بشود و در قانون اساسی خود هم این را گنجانده بود. ترکمنستان بعد از یک مدتی کشوقوس گفت که 45 درصد خزر منطقه ساحلی کشورهای عضو باشد و ماورای آن مشترک شود و یک نهاد مشترک هم بر آن نظارت کند.
باوند با بیان اینکه آن زمان روسیه و ایران نظرِ ادامه مشاع بودن خزر را داشتند، تصریح کرد: روسیه ضمن اینکه به قراردادهایی که آذربایجان با شرکتهای نفتی خارجی بسته بود، اعتراض داشت و میگفت غیرقانونی است ولی دو شرکت روسی در این کنسرسیوم جمهوری آذربایجان مشارکت داشتند.
** اخطار ایران به کشتی آذربایجانیِ اکتشاف نفت
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: در سال 1998 روسیه با قزاقستان بر مبنای قرارداد دوجانبه منطقه بستر خزر و منابع زیربستر را بین خودشان تقسیم کردند. قرارداد مشابهی هم با جمهوری آذربایجان منعقد کرد. دو کشور براساس قرارداد دوجانبه منابع اصلی را بین خودشان تقسیم کردند که این غیرقانونی بود و ایران آن زمان به این رویه اعتراض کرد.
وی افزود: در زمان دولت اصلاحات برای حل این موضوع پیشنهاد تقسیم مساوی شد تا سهم هر کشور از خزر 20درصد باشد ولی سایر کشورهای حوزه خزر استقبال نکردند و ایران اعلام کرد اجازه نمیدهد در 20 درصد آبهای مجاور فعالیتی از سوی کسی صورت بگیرد و وقتی کشتی آذربایجان مشغول اکتشاف بود با اخطار ایران منطقه را ترک کرد. به موجب معاهده 1940 ده درصد منطقه انحصاری ماهیگیری پیشبینی شده بود و آن ده درصدها سرجایش هست و هرکشور ده درصد سهم دارد و این مسئله ادامه داشت تا قرارداد جدیدی که منعقد شد.
باوند با اشاره به کنوانسیون اخیر دریای خزر اظهار داشت: در این قرارداد جدید آمدند 15 درصد به عنوان آبهای ساحلی یا دریای سرزمینی برای هریک پبشبینی کردند و ماورای آن هم 12 مایل منطقه انحصاری اقتصادی است. ماورای این منطقه هم وارد منطقه مشترک میشویم که از لحاظ ماهیگیری باید میزانش مشخص و سهمیهبندی شود. مشکلی که برای ایران بوده منابع نفت و گاز زیر بستر است که در آنجا گفتند در آینده درباره این موضوع صحبت خواهیم کرد.
** کنوانسیون رژیم حقوقی خزر مطابق حقوق دریاها است
وی افزود: مسائل دیگر کنوانسیون هم برمیگردد به آزادی دریانوردی، آزادی دسترسی کشتی کشورها به بنادر یکدیگر و بعد مسئله عبور بیضرر و تقریبا مابقی مفاد این کنوانسیون مطابق مقررات حقوق دریاهای 1982 است و تصریح شده که هیچ قدرت نظامی غیر از 5 کشور حق حضور در دریای خزر نخواهد داشت و کشورهای ساحلی هم از هرگونه اقداماتی که به امنیت دیگر کشورها خدشه وارد کند باید خودداری کنند.
این دیپلمات سابق وزارت خارجه در ادامه اظهار داشت: حق و حقوق ایران در مورد منابع بستر و زیربستر دریای خزر تا حدودی رعایت نشده و راجع به آن در آینده باید مذاکره کنیم ولی موارد دیگر همگان مشابه هستند.
استاد حقوق بینالملل دانشگاه تهران درباره ادعای 50درصدی سهم ایران از دریای خزر در زمان شوروی، گفت: دریای خزر آن زمان مشاع بوده است. طول ساحل خزر در زمان شوروی سابق بصورت کامل در اختیار این کشور بود و سواحل ایران در پایین این دریا بود و همان خط آستارا تا خلیج حسینقلی است. در عهدنامه 1940 اشارهای به طول سواحل نشده بود و اما حالا که این کشورها از دل شوروی بیرون آمدند، براساس سواحلشان حدود دریا را مشخص میکنند.
سیانان: بر تحریمهای آمریکا برای مجبور کردن ایران به مذاکره حساب باز نکنید
یک شبکه خبری آمریکایی در گزارشی نوشت که نباید بر تحریم های آمریکا برای مجبور کردن تهران به مذاکره حساب باز کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه اینترنتی شبکه خبری سیانان مقاله ای با این عنوان منتشر کرد: چرا تحریم ها علیه ایران سبب نخواهد شد که آمریکا امن تر شود.
در این مقاله آمده است: برای مجبور کردن ایران در نشستن در میز معامله با دونالد ترامپ حساب باز نکنید. بیل کلینتون 20 سال پیش این قمار را تجربه کرد. این تحریم ها سختی هایی را برای مردم ایران به همراه داشت اما سبب شد که جهان با یک ایران هسته ای مواجه شود.
البته تحریم ها علیه چندین کشور موثر بوده است. جهان شاهد آن بود که تحریم ها علیه آفریقای جنوبی نقش بسزایی به پایان دادن به نظام آپارتاید و آزاد شدن نلسون ماندلا ایفا کرد. به طور مشابه، افزایش تحریم ها علیه کره شمالی سبب شد که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی با ترامپ در سنگاپور دیدار کند اگر چه هنور هیچ شواهدی وجود ندارد که کیم آماده خلع سلاح هسته ای باشد.
اما ایران یک مورد متفاوت است و تاریخ گواه این موضوع است.
از زمان سقوط شاه در سال 1979، تحریم ها بخشی از روابط آمریکا با ایران بوده است اما این تحریم ها از نوامبر 1979 و پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران و بازداشت 444 روزه 52 نفر در سفارت تشدید یافت.
تحریم ها توسط "جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت آمریکا اعمال شد اما هیچ تاثیری در سرنوشت گروگان های آمریکایی نداشت و این گروگان ها در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان آزاد شدند.
در 1995 و با افزایش نگرانی ها درباره برنامه تسلیحات هسته ای ایران، کلینتون تحریم های جدیدی را علیه ایران اعمال کرد و تمام آمریکایی ها را از فعالیت درصنعت نفت ایران منع کرد. کلینتون تحریم ها علیه ایران را در سال 1997 تشدید بخشید و تمام آمریکایی ها را از تجارت با ایران منع کرد و از دیگر کشورها نیز خواست تا از آمریکا تبعیت کنند.
در تمام این دوران، تحریم ها مانعی برای پیشرفت ایران در زمینه هسته ای نبوده است تا اینکه مذاکرات سال 2015 به توافقی منتهی شد و تمامی فعالیت های ایران را متوقف کرد.
امروز و با تحریم ها علیه ایران، ترامپ ما را به دهه 90 بازگردانده و هیچ تضمینی وجود ندارد که تحریم های کنونی از تحریم های دوران کلینتون و بوش موثرتر باشد. در واقع اگر تمامی بازدارنده ها از بین بروند و ایران توانایی هسته ای خود را بازیابد، تهران می تواند طی یک سال و چه بسا طی چند ماه یک بمب هسته ای بسازد.