| |
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
سواد زلف سياه تو جاعل الظلمات
ز چين زلف کمندت کسي نيافت خلاص
ز ديده ام شده يک چشمه در کنار روان
لب چو آب حيات تو هست قوت جان
بداد لعل لبت بوسه اي به صد زاري
دعاي جان تو ورد زبان مشتاقان
صلاح و توبه و تقوي ز ما مجو حافظ |
|
صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
بياض روي چو ماه تو فالق الاصباح
از آن کمانچه ابرو و تير چشم نجاح
که آشنا نکند در ميان آن ملاح
وجود خاکي ما را از اوست ذکر رواح
گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح
هميشه تا که بود متصل مسا و صباح
ز رند و عاشق و مجنون کسي نيافت صلاح |
|
تعبیر
لازم است در زندگی از عقلت کمک بگیری و عاقلانه گام برداری.سیاهی زلفش شب را به وجود می آورد و سفیدی چهره اش روز را.فریبش را مخور و خرد را جایگزین احساس قرار بده تا موفق شوی.