falehafez

  راهيست راه عشق که هيچش کناره نيست
هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
ما را ز منع عقل مترسان و مي بيار
از چشم خود بپرس که ما را که مي کشد
او را به چشم پاک توان ديد چون هلال
فرصت شمر طريقه رندي که اين نشان
نگرفت در تو گريه حافظ به هيچ رو
  آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نيست
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست
کان شحنه در ولايت ما هيچ کاره نيست
جانا گناه طالع و جرم ستاره نيست
هر ديده جاي جلوه آن ماه پاره نيست
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نيست
حيران آن دلم که کم از سنگ خاره نيست
 
تعبیر

وقتی که پای عشق به میان می آید دیگر از عقل کاری ساخته نیست.در امر خیر حاجتی به استخاره نیست.نارسایی خود را به گردن دیگران مینداز.هنگام اخذ راهنمایی و هدایت آگاه باش که از اهلش استفاده کنی.