falehafez

  افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن
خوش به جاي خويشتن بود اين نشست خسروي
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
تا ابد معمور باد اين خانه کز خاک درش
شوکت پور پشنگ و تيغ عالمگير او
خنگ چوگاني چرخت رام شد در زير زين
جويبار ملک را آب روان شمشير توست
بعد از اين نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت
گوشه گيران انتظار جلوه خوش مي کنند
مشورت با عقل کردم گفت حافظ مي بنوش
اي صبا بر ساقي بزم اتابک عرضه دار
  مقدمش يا رب مبارک باد بر سرو و سمن
تا نشيند هر کسي اکنون به جاي خويشتن
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن
هر نفس با بوي رحمان مي وزد باد يمن
در همه شهنامه ها شد داستان انجمن
شهسوارا چون به ميدان آمدي گويي بزن
تو درخت عدل بنشان بيخ بدخواهان بکن
خيزد از صحراي ايذج نافه مشک ختن
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن
ساقيا مي ده به قول مستشار موتمن
تا از آن جام زرافشان جرعه اي بخشد به من
 
تعبیر

باغ زندگی تو رو به رونق است و تاج شهریار گل از گوشه باغت نمایان شده است.زیرا نظر لطف و توجه او به توست، کسی نمی تواند به تو آزاری برساند.به الطاف خداوند، پیامبر(ص) توجه داشته باش که آینده ای خوب و روشن در انتظار توست.به نگین سلیمانی یا انگشتر جم مژده برسان که خوشبخت شدی.