| |
گر از اين منزل ويران به سوي خانه روم
زين سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
تا بگويم که چه کشفم شد از اين سير و سلوک
آشنايان ره عشق گرم خون بخورند
بعد از اين دست من و زلف چو زنجير نگار
گر ببينم خم ابروي چو محرابش باز
خرم آن دم که چو حافظ به تولاي وزير |
|
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
نذر کردم که هم از راه به ميخانه روم
به در صومعه با بربط و پيمانه روم
ناکسم گر به شکايت سوي بيگانه روم
چند و چند از پي کام دل ديوانه روم
سجده شکر کنم و از پي شکرانه روم
سرخوش از ميکده با دوست به کاشانه روم |
|
تعبیر
بدین سبب که عقلت را راهنمای خود قرار نداده ای به سختی افتاده ای.به آن روی سکه توجه کن که نشاط و شادی را نشان می دهد.در کارت مصمم و با همت باش که به آرزو و هدفت خواهی رسید.وقتی که خداوند انسان را خلق کرد،او را از روی عشق آفرید و از روح خود در آن دمید "نفخت فیه من روحی".پس به سوی منشأ عشق برو که همه عاشقان در پرتو عشق ورزی به وصال می رسند.