| |
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد
وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت
من همان روز ز فرهاد طمع ببريدم
گنج زر گر نبود کنج قناعت باقيست
خوش عروسيست جهان از ره صورت ليکن
بعد از اين دست من و دامن سرو و لب جوي
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد |
|
صبر و آرام تواند به من مسکين داد
هم تواند کرمش داد من غمگين داد
که عنان دل شيدا به لب شيرين داد
آن که آن داد به شاهان به گدايان اين داد
هر که پيوست بدو عمر خودش کاوين داد
خاصه اکنون که صبا مژده فروردين داد
از فراق رخت اي خواجه قوام الدين داد |
|
تعبیر
خداوندی که این جهان را زیبا خلق کرده است، صبر و شکیبایی را جهت انسان قرار داده است.این جهان مثل عروس زیبایی است که هر کس به او چندان توجه کند و دل ببازد،موجب زیانش خواهد شد.به چیزی زیاد دل مبند و ناامید هم مباش که موفق خواهی شد.